سبز و بنفش و نارنجی، زرد و کبود و گلناری


آویز لاله ها لرزان ، جوبار رنگ ها جاری

رقص هزار پروانه، بر سبزه های پر شبنم


نقش هزار نیلوفر ، بر موج های زنگاری

با پلک نیمه باز امشب ، خیل سیاه مژگانم


نخ ها کشیده در سوزن ، از جنس خواب و بیداری

از نور پیکری دارم ، با پای نرم چابک پو


سرگرم سرسرک بازی، در پهنهٔ سبکباری

ای عشق ، نوجوان بودم، هفده بهار گل با من


هفده بهار یغما شد ، در ترکتاز تاتاری

مردی ز راه دور آمد ، پوزار قرن ها با او


هفده بهار با او شد ، هفتاد سال بیزاری

من چند ساله ام امشب ، می دانم و نمی دانم


با این شراب می باید ، دفع بلای هشیاری

ای عشق جای رویا کن ، این پلک نیمه بازم را


تا ماه و تیله هایش را ، از آسمان فرود آری

ای تلیه باز سرگردان ، من بکر خانه پروردم


مینای سر به مهرم را، سر ناگشوده نگذاری

ای عشق در سرم امشب ، گرداب نور می چرخد


سبز و بنفش و نارنجی، زرد و کبود و گلناری